جدول جو
جدول جو

معنی صَادَرَ - جستجوی لغت در جدول جو

صَادَرَ
تصادر کردن، مصادره شده است
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

قمار کردن، قمار
دیکشنری عربی به فارسی
ماهی گرفتن، او فریاد زد، شکار غیر قانونی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
شدن، شد، کدگذاری کردن، شکل دادن، قالب دادن، تعمیر اساسی کردن، موشک زدن، جیغ زدن
دیکشنری عربی به فارسی
قدرت داشتن، مقدار
دیکشنری عربی به فارسی
فرمت دادن، او کوچک شد، فرمولبندی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
بوق زدن، صفر
دیکشنری عربی به فارسی
آب شدن فلز، ذوب شدن
دیکشنری عربی به فارسی
صبر کردن، صبر، تحمّل کردن
دیکشنری عربی به فارسی
برخورد کردن، او شوکّه شده بود، شوک وارد کردن، متحیّر کردن
دیکشنری عربی به فارسی
بی حسّ کردن، بی حسّی
دیکشنری عربی به فارسی
مهاجرت کردن، او مهاجرت کرد
دیکشنری عربی به فارسی
آرام کردن، آرام گرفت
دیکشنری عربی به فارسی
تعریف کردن، لوکس، افتخار کردن
دیکشنری عربی به فارسی
سفر کردن، سفر کرد
دیکشنری عربی به فارسی
دوست شدن، صادقانه، تصویب کردن
دیکشنری عربی به فارسی
کوچک کردن، او کوچک شد
دیکشنری عربی به فارسی
سوت زدن، صفر
دیکشنری عربی به فارسی
تصویر کشیدن، عکس، فیلم ساختن، عکس گرفتن
دیکشنری عربی به فارسی
معادل بودن، منصفانه، نرمال کردن
دیکشنری عربی به فارسی
تصادم کردن، او مبارزه کرد
دیکشنری عربی به فارسی
پافشاری کردن، تداوم داشته باشد
دیکشنری عربی به فارسی
به طور عمومی سفر کردن، او مجبور شد
دیکشنری عربی به فارسی
ریسک کردن، خطر
دیکشنری عربی به فارسی
محاصره کردن، به دام افتاده است، گوشه گرفتن
دیکشنری عربی به فارسی
فریب دادن، فریبنده
دیکشنری عربی به فارسی
مبادله کردن، او مبادله کرد
دیکشنری عربی به فارسی
منتشر کردن، صادر شده است
دیکشنری عربی به فارسی
ترک کردن، ترک کنید
دیکشنری عربی به فارسی
ضبط، مصادره
دیکشنری عربی به فارسی