معنی خَاطَرَ
خَاطَرَ
ریسک کردن، خطر
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با خَاطَرَ
خَاطَئَ
خَاطَئَ
مُخالِفَت کَردَن، اِشتِباه
دیکشنری عربی به فارسی
خَاطَبَ
خَاطَبَ
گُلدوزی کَردَن، او صُحبَت کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
خَادَعَ
خَادَعَ
فَریب دادَن، فَریبَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
حَاصَرَ
حَاصَرَ
مُحاصِرِه کَردَن، بِه دام اُفتادِه اَست، گوشِه گِرِفتَن
دیکشنری عربی به فارسی
خَمَّرَ
خَمَّرَ
تَخمیر کَردَن، قَدیمی
دیکشنری عربی به فارسی
خَالَفَ
خَالَفَ
نَقض کَردَن، او مُخالِفَت کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
جَابَرَ
جَابَرَ
بِه طُورِ عُمومی سَفَر کَردَن، او مَجبور شُد
دیکشنری عربی به فارسی
ثَابَرَ
ثَابَرَ
پافِشاری کَردَن، تَدَاوُم داشتِه باشَد
دیکشنری عربی به فارسی
صَادَرَ
صَادَرَ
تَصَادُر کَردَن، مُصادِرِه شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی