معنی صَارَعَ
صَارَعَ
تصادم کردن، او مبارزه کرد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با صَارَعَ
سَارَعَ
سَارَعَ
دَویدَن، عَجَلِه کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
قَارَعَ
قَارَعَ
با قاشُق خُوردَن، خوٰانَندِه رَپ
دیکشنری عربی به فارسی
بَاضَعَ
بَاضَعَ
تُخم گُذاری کَردَن، تَهَاجُمی
دیکشنری عربی به فارسی
بَارَكَ
بَارَكَ
بَخشیدَن، بَرَکَت داد
دیکشنری عربی به فارسی
بَارَزَ
بَارَزَ
بَرآمَدِگی پِیدا کَردَن، بَرجَستِه
دیکشنری عربی به فارسی
خَادَعَ
خَادَعَ
فَریب دادَن، فَریبَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
دَافَعَ
دَافَعَ
دِفاع کَردَن، اَنگیزِه، مُحافِظَت کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَصَارَعَ
تَصَارَعَ
تَضَاد داشتَن، او کُشتی گِرِفت، دَست و پَنجِه نَرم کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
صَادَقَ
صَادَقَ
دوست شُدَن، صادِقانِه، تَصوِیب کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی