معنی ثَابَرَ
ثَابَرَ
پافشاری کردن، تداوم داشته باشد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با ثَابَرَ
جَابَرَ
جَابَرَ
بِه طُورِ عُمومی سَفَر کَردَن، او مَجبور شُد
دیکشنری عربی به فارسی
أَخبَرَ
أَخبَرَ
اِطِّلاع دادَن، او گُفت
دیکشنری عربی به فارسی
أَجبَرَ
أَجبَرَ
وادار کَردَن، او مَجبور شُد
دیکشنری عربی به فارسی
حَاصَرَ
حَاصَرَ
مُحاصِرِه کَردَن، بِه دام اُفتادِه اَست، گوشِه گِرِفتَن
دیکشنری عربی به فارسی
خَاطَرَ
خَاطَرَ
ریسک کَردَن، خَطَر
دیکشنری عربی به فارسی
رَابَطَ
رَابَطَ
پِیوَند دادَن، پِیوَند
دیکشنری عربی به فارسی
رَابَحَ
رَابَحَ
سود بُردَن، بَرَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
صَادَرَ
صَادَرَ
تَصَادُر کَردَن، مُصادِرِه شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
سَافَرَ
سَافَرَ
سَفَر کَردَن، سَفَر کَرد
دیکشنری عربی به فارسی