معنی صَادَ صَادَ ماهی گرفتن، او فریاد زد، شکار غیر قانونی کردن ماهی گِرِفتَن، او فَریاد زَد، شِکار غِیرِ قانونی کَردَن دیکشنری عربی به فارسی