معنی صَادَقَ
صَادَقَ
دوست شدن، صادقانه، تصویب کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با صَادَقَ
صَادَرَ
صَادَرَ
تَصَادُر کَردَن، مُصادِرِه شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
بَادَلَ
بَادَلَ
مُبادِلِه کَردَن، او مُبادِلِه کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
خَادَعَ
خَادَعَ
فَریب دادَن، فَریبَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
عَانَقَ
عَانَقَ
دَر آغوش گِرِفتَن، دَر آغوش گِرِفت
دیکشنری عربی به فارسی
صَدَّقَ
صَدَّقَ
تَصوِیب کَردَن، صِداقَت، تَأیید کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
صَارَعَ
صَارَعَ
تَصَادُم کَردَن، او مُبارِزِه کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
عَادَلَ
عَادَلَ
مُعادِل بودَن، مُنصِفانِه، نُرمال کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
ضَايَقَ
ضَايَقَ
اَذیَّت کَردَن، نِق زَدَن، آزار دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
سَابَقَ
سَابَقَ
مُسابِقِه دادَن، سابِق
دیکشنری عربی به فارسی