جدول جو
جدول جو

معنی قَوِيّ - جستجوی لغت در جدول جو

قَوِيّ
قدرتمند، قوی، محکم
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شورشگر، دلهره، دمدمی، شوخ
دیکشنری عربی به فارسی
تخت شده، جمع شده است
دیکشنری عربی به فارسی
با سخاوت، سخاوتمندانه
دیکشنری عربی به فارسی
پرکف، کف آلود
دیکشنری عربی به فارسی
افسرده، خوش آهنگ
دیکشنری عربی به فارسی
متأهّل، شوهر من
دیکشنری عربی به فارسی
بد، زشت
دیکشنری عربی به فارسی
خاردار، ستون فقرات
دیکشنری عربی به فارسی
مارپیچی، بادام
دیکشنری عربی به فارسی
کیهانی، جهانی
دیکشنری عربی به فارسی
اجباری، قانع کننده
دیکشنری عربی به فارسی
اندک، کمی، کم، حدّاقلّ، ناکافی
دیکشنری عربی به فارسی
کاخ مانند، کوتاه
دیکشنری عربی به فارسی
کباب پز کردن، کمی
دیکشنری عربی به فارسی
دهان آب انداز، خوشمزه
دیکشنری عربی به فارسی
سخت جان، قوی
دیکشنری عربی به فارسی
مؤمن، پارسا، پرهیزگار
دیکشنری عربی به فارسی
درخشان، زرق و برق دار
دیکشنری عربی به فارسی
ابزاری، به
دیکشنری عربی به فارسی
بین المللی
دیکشنری عربی به فارسی
پنهانی، پنهان شده است، فریبنده، مخفی، دغلکارانه
دیکشنری عربی به فارسی
باهوش، خوشمزه، هوشمند، زیرک، زرنگ
دیکشنری عربی به فارسی
آشکار، روشن، مشهود، شفّاف
دیکشنری عربی به فارسی
تصادفی، خود به خودی، طبیعی، بدون آمادگی، اتّفاقی
دیکشنری عربی به فارسی
انقلابی
دیکشنری عربی به فارسی
پستاندار، سینه
دیکشنری عربی به فارسی
دراز، طولانی، بلند
دیکشنری عربی به فارسی
عالی، در
دیکشنری عربی به فارسی
صوتی، آوایی، مربوط به صدا، آوازی
دیکشنری عربی به فارسی
ماورایی، پیچیده
دیکشنری عربی به فارسی
کوتاه قد، کوتاه، کوتاه بین
دیکشنری عربی به فارسی