معنی مَطوِيّ
مَطوِيّ
تخت شده، جمع شده است
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَطوِيّ
مَشوِيّ
مَشوِيّ
کَبابی
دیکشنری عربی به فارسی
بَطنِيّ
بَطنِيّ
شِکَمی، نِشَستِه
دیکشنری عربی به فارسی
خَطِّيّ
خَطِّيّ
خَطّی
دیکشنری عربی به فارسی
عَفوِيّ
عَفوِيّ
تَصادُفی، خُود بِه خُودی، طَبیعی، بِدونِ آمادِگی، اِتِّفاقی
دیکشنری عربی به فارسی
مَنسِيّ
مَنسِيّ
فَراموش شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَلغِيّ
مَلغِيّ
لَغو شُدِه، لَغو شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مَقلِيّ
مَقلِيّ
سُرخ کَردِه، سُرخ شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
رَغوِيّ
رَغوِيّ
پُرکَف، کَف آلود
دیکشنری عربی به فارسی
سَطحِيّ
سَطحِيّ
کَم فِکر، سَطحی، سادِه اِنگارانِه
دیکشنری عربی به فارسی