معنی شَجِيّ
شَجِيّ
افسرده، خوش آهنگ
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با شَجِيّ
شَهِيّ
شَهِيّ
دَهان آب اَنداز، خُوشمَزِه
دیکشنری عربی به فارسی
شَقِيّ
شَقِيّ
شورِشگَر، دِلهُرِه، دَمدَمی، شوخ
دیکشنری عربی به فارسی
بَهِيّ
بَهِيّ
دِرَخشان، زَرق و بَرق دار
دیکشنری عربی به فارسی
آَلِيّ
آَلِيّ
اَبزاری، بِه
دیکشنری عربی به فارسی
خَفِيّ
خَفِيّ
پِنهانی، پِنهان شُدِه اَست، فَریبَندِه، مَخفی، دَغَلکارانِه
دیکشنری عربی به فارسی
ذَكِيّ
ذَكِيّ
باهوش، خُوشمَزِه، هوشمَند، زیرَک، زِرَنگ
دیکشنری عربی به فارسی
تَقِيّ
تَقِيّ
مُؤمِن، پَارسَا، پَرهیزگار
دیکشنری عربی به فارسی
جَلِيّ
جَلِيّ
آشِکار، رُوشَن، مَشهود، شَفّاف
دیکشنری عربی به فارسی
ثَدِيّ
ثَدِيّ
پِستاندار، سینِه
دیکشنری عربی به فارسی