معنی آَلِيّ
آَلِيّ
ابزاری، به
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با آَلِيّ
جَلِيّ
جَلِيّ
آشِکار، رُوشَن، مَشهود، شَفّاف
دیکشنری عربی به فارسی
عَلِيّ
عَلِيّ
عالی، دَر
دیکشنری عربی به فارسی
وَلِيّ
وَلِيّ
اُستاندار، یِک نِگَهبان
دیکشنری عربی به فارسی
أَلِيف
أَلِيف
آشِنا، مُحِبَّت آمیز، اَهلی، اَهلی بودَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَصلِيّ
أَصلِيّ
اَصلی
دیکشنری عربی به فارسی
بَهِيّ
بَهِيّ
دِرَخشان، زَرق و بَرق دار
دیکشنری عربی به فارسی
بَلِيغ
بَلِيغ
شیوا، فَصیح
دیکشنری عربی به فارسی
بَلِيس
بَلِيس
بی کَلام، سَعادَت
دیکشنری عربی به فارسی
حَالِيّ
حَالِيّ
جاری، دَر حالِ حاضِر
دیکشنری عربی به فارسی