معنی قَصرِيّ
قَصرِيّ
کاخ مانند، کوتاه
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با قَصرِيّ
حَصرِيّ
حَصرِيّ
مُنحَصِر بِه فَرد، اِنحِصاری
دیکشنری عربی به فارسی
عَصرِيّ
عَصرِيّ
مُدِ روز، مُدِرن
دیکشنری عربی به فارسی
قَهرِيّ
قَهرِيّ
اِجباری، قانِع کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
قَصدِيّ
قَصدِيّ
عَمدی
دیکشنری عربی به فارسی
أَصلِيّ
أَصلِيّ
اَصلی
دیکشنری عربی به فارسی
بَصَرِيّ
بَصَرِيّ
بَصَری، نوری
دیکشنری عربی به فارسی
بَحرِيّ
بَحرِيّ
اُقیانوسی، دَریایی، مَربوط بِه دَریا
دیکشنری عربی به فارسی
حَظرِيّ
حَظرِيّ
مَمنوع، مَسدود کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
خَيرِيّ
خَيرِيّ
خِیریِّه
دیکشنری عربی به فارسی