جدول جو
جدول جو

معنی قَاسِي - جستجوی لغت در جدول جو

قَاسِي
بی رحم، خشن، سخت، آهنین و بی رحم
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

رانده شده، آمدن
دیکشنری عربی به فارسی
زورآور، فاتح، سرکوبگر، غلبه آور
دیکشنری عربی به فارسی
سرکوبگر، سرکوب کننده
دیکشنری عربی به فارسی
پرش، پریدن، پرش زا
دیکشنری عربی به فارسی
برش خورده، طبقه بندی شده، برنده، قطعی، قطع کننده، آمرانه، صریح
دیکشنری عربی به فارسی
معتبر، خوٰاننده
دیکشنری عربی به فارسی
در حال نزدیک شدن، قایق
دیکشنری عربی به فارسی
توانا، قادر، رهبری کردن
دیکشنری عربی به فارسی
چکنده، موجود
دیکشنری عربی به فارسی
بی ثمر، خشک
دیکشنری عربی به فارسی
کشنده، قاتل
دیکشنری عربی به فارسی
آبی، آب، آبکی
دیکشنری عربی به فارسی
ظالمانه، بی رحمانه
دیکشنری عربی به فارسی
تقسیم کننده، فاضلاب
دیکشنری عربی به فارسی
فرمانده، رهبر، مؤلّف، محدودکننده، پیشرو
دیکشنری عربی به فارسی
شاکی، شکایت کردن
دیکشنری عربی به فارسی
منسوخ، فرسوده، کهنه، بدوی
دیکشنری عربی به فارسی
باقی مانده، استراحت
دیکشنری عربی به فارسی
برهنه پا، پابرهنه
دیکشنری عربی به فارسی
قطعی، حیاتی
دیکشنری عربی به فارسی
مدّعی، دعوت شد، فراخوانی
دیکشنری عربی به فارسی
متروک، خالی، ویران، بی روح، بی جان
دیکشنری عربی به فارسی
دنباله دار، بعدی
دیکشنری عربی به فارسی
استبدادی، ظالم
دیکشنری عربی به فارسی
مجرم، مرتکب
دیکشنری عربی به فارسی
دونده، در جریان است، نزدیکی، در حال انجام است، جاری شدن
دیکشنری عربی به فارسی
بلند، بالا، بلندی صدا
دیکشنری عربی به فارسی
آیین گونه، مراسم
دیکشنری عربی به فارسی
پذیرنده، قابل قبول، پذیرا
دیکشنری عربی به فارسی