معنی طَاغِي
طَاغِي
استبدادی، ظالم
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با طَاغِي
بَالِي
بَالِي
مَنسوخ، فَرسودِه، کُهنِه، بَدَوی
دیکشنری عربی به فارسی
بَاقِي
بَاقِي
باقی ماندِه، اِستِراحَت
دیکشنری عربی به فارسی
بَاغِيّ
بَاغِيّ
باغبان، ناسِپاس
دیکشنری عربی به فارسی
حَافِي
حَافِي
بِرِهنِه پا، پابِرِهنِه
دیکشنری عربی به فارسی
دَاعِي
دَاعِي
مُدَّعی، دَعوَت شُد، فَراخوانی
دیکشنری عربی به فارسی
خَاوِي
خَاوِي
مَتروک، خالی، ویران، بی روح، بی جان
دیکشنری عربی به فارسی
رَاوِي
رَاوِي
راوی
دیکشنری عربی به فارسی
رَاغِب
رَاغِب
خواهَان، مایِل، مُشتاق
دیکشنری عربی به فارسی
تَالِي
تَالِي
دُنبالِه دار، بَعدی
دیکشنری عربی به فارسی