معنی عَالِي
عَالِي
بلند، بالا، بلندی صدا
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با عَالِي
بَالِي
بَالِي
مَنسوخ، فَرسودِه، کُهنِه، بَدَوی
دیکشنری عربی به فارسی
تَالِي
تَالِي
دُنبالِه دار، بَعدی
دیکشنری عربی به فارسی
عَالِم
عَالِم
دانِشمَند، جَهان
دیکشنری عربی به فارسی
غَالِي
غَالِي
گِران، مَحبوب، بی قِیمَت، قِیمَتی
دیکشنری عربی به فارسی
بَالِغ
بَالِغ
بالِغ
دیکشنری عربی به فارسی
بَاقِي
بَاقِي
باقی ماندِه، اِستِراحَت
دیکشنری عربی به فارسی
حَالِيّ
حَالِيّ
جاری، دَر حالِ حاضِر
دیکشنری عربی به فارسی
حَالِم
حَالِم
خواب دیدَن، رُؤیاپَرداز، رویاپَرداز
دیکشنری عربی به فارسی
حَافِي
حَافِي
بِرِهنِه پا، پابِرِهنِه
دیکشنری عربی به فارسی