معنی قَائِد قَائِد فرمانده، رهبر، مؤلّف، محدودکننده، پیشرو فَرماندِه، رَهبَر، مُؤَلِّف، مَحدودکُنَندِه، پیشرو دیکشنری عربی به فارسی