معنی قَاسِي
قَاسِي
بی رحم، خشن، سخت، آهنین و بی رحم
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با قَاسِي
بَالِي
بَالِي
مَنسوخ، فَرسودِه، کُهنِه، بَدَوی
دیکشنری عربی به فارسی
بَاقِي
بَاقِي
باقی ماندِه، اِستِراحَت
دیکشنری عربی به فارسی
حَافِي
حَافِي
بِرِهنِه پا، پابِرِهنِه
دیکشنری عربی به فارسی
حَاسِم
حَاسِم
قَطعی، حَیاتی
دیکشنری عربی به فارسی
دَاعِي
دَاعِي
مُدَّعی، دَعوَت شُد، فَراخوانی
دیکشنری عربی به فارسی
خَاوِي
خَاوِي
مَتروک، خالی، ویران، بی روح، بی جان
دیکشنری عربی به فارسی
رَاوِي
رَاوِي
راوی
دیکشنری عربی به فارسی
رَاسِخ
رَاسِخ
مُحکَم
دیکشنری عربی به فارسی
تَالِي
تَالِي
دُنبالِه دار، بَعدی
دیکشنری عربی به فارسی