معنی قَاطِع قَاطِع برش خورده، طبقه بندی شده، برنده، قطعی، قطع کننده، آمرانه، صریح بُرِش خُوردِه، طَبَقِه بَندی شُدِه، بَرَندِه، قَطعی، قَطع کُنَندِه، آمِرانِه، صَریح دیکشنری عربی به فارسی