معنی قَاطِع قَاطِع برش خورده، طبقه بندی شده، برنده، قطعی، قطع کننده، آمرانه، صریح دیکشنری عربی به فارسی
خَادِع خَادِع فَریبکار، فَریبَندِه، فَریب دَهَندِه، فَریب آمیز، دوچِهرِه، حیلِه ای دیکشنری عربی به فارسی