معنی شَاكِي
شَاكِي
شاکی، شکایت کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با شَاكِي
شَاكِر
شَاكِر
سِپاسگُزار، مُتَشَکّرم
دیکشنری عربی به فارسی
بَالِي
بَالِي
مَنسوخ، فَرسودِه، کُهنِه، بَدَوی
دیکشنری عربی به فارسی
بَاكِيّ
بَاكِيّ
گِریِه کُنان، گِریِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَاقِي
بَاقِي
باقی ماندِه، اِستِراحَت
دیکشنری عربی به فارسی
حَاكِم
حَاكِم
حاکِم، فَرماندار
دیکشنری عربی به فارسی
حَافِي
حَافِي
بِرِهنِه پا، پابِرِهنِه
دیکشنری عربی به فارسی
دَاعِي
دَاعِي
مُدَّعی، دَعوَت شُد، فَراخوانی
دیکشنری عربی به فارسی
خَاوِي
خَاوِي
مَتروک، خالی، ویران، بی روح، بی جان
دیکشنری عربی به فارسی
رَاوِي
رَاوِي
راوی
دیکشنری عربی به فارسی