معنی جَارِي جَارِي دونده، در جریان است، نزدیکی، در حال انجام است، جاری شدن دَوَندِه، دَر جَریان اَست، نَزدِیکی، دَر حالِ اَنجام اَست، جاری شُدَن دیکشنری عربی به فارسی