گسیختن. پاره کردن. گسلانیدن: عمودی فروهشت بر گستهم که تا بگسلاند میانش ز هم. فردوسی. دمادم فرستد سلیح و سپاه خورش بازپس نگسلاند ز راه. فردوسی. سپردم به تو این نبرده جوان ز مرگش دلم را به بر نگسلان. فردوسی. من نه مسلمانم و نه مرد جوانمرد گرسرتان نگسلم ز دوش به کوپال. منوچهری. و راهنمایی ایشان کرده بود بچنگ زدن در چیزی که هرگز نگسلد. (تاریخ بیهقی). دیوانه اگر پند دهی خود نپذیرد ور بند نهی سلسله از هم گسلاند. سعدی (غزلیات). وگر بر هردو جانب جاهلانند اگر زنجیر باشد بگسلانند. سعدی (گلستان). رجوع به گسلانیدن شود
گسیختن. پاره کردن. گسلانیدن: عمودی فروهشت بر گستهم که تا بگسلاند میانش ز هم. فردوسی. دمادم فرستد سلیح و سپاه خورش بازپس نگسلاند ز راه. فردوسی. سپردم به تو این نبرده جوان ز مرگش دلم را به بر نگسلان. فردوسی. من نه مسلمانم و نه مرد جوانمرد گرسرتان نگسلم ز دوش به کوپال. منوچهری. و راهنمایی ایشان کرده بود بچنگ زدن در چیزی که هرگز نگسلد. (تاریخ بیهقی). دیوانه اگر پند دهی خود نپذیرد ور بند نهی سلسله از هم گسلاند. سعدی (غزلیات). وگر بر هردو جانب جاهلانند اگر زنجیر باشد بگسلانند. سعدی (گلستان). رجوع به گسلانیدن شود
مخفف بگسلاندن باشد. رجوع به سروری و جهانگیری شود. و برین قیاس است بسلانیدن. (از رشیدی). گسلاندن و پاره کردن. (فرهنگ نظام) : هر کس فریباند مرا کز عشق بسلاند مرا آنکس که فهماند مرا گوید که پیش من بیا. مولوی (از رشیدی، سروری، فرهنگ نظام). و رجوع به بسلانیدن شود، استعانت بنام خدا درخطابه و هر کاری: کل امر ذی بال لم یبداء ببسم اﷲ فهو ابتر، در تداول فقه و تفسیر اختلاف است که بسم اﷲ در اول هر سوره آیه مستقلی است یا از آیات آن سوره است چنانکه صاحب شرایع بسمله را آیه ای از سورۀ حمد میشمارد و قرائت آن را با سورۀ حمد واجب میداند. رجوع به شرایع چ 1307 هجری قمری ص 21 و بسم اﷲالرحمن الرحیم شود
مخفف بگسلاندن باشد. رجوع به سروری و جهانگیری شود. و برین قیاس است بسلانیدن. (از رشیدی). گسلاندن و پاره کردن. (فرهنگ نظام) : هر کس فریباند مرا کز عشق بسلاند مرا آنکس که فهماند مرا گوید که پیش من بیا. مولوی (از رشیدی، سروری، فرهنگ نظام). و رجوع به بسلانیدن شود، استعانت بنام خدا درخطابه و هر کاری: کل امر ذی بال لم یبداء ببسم اﷲ فهو اَبتر، در تداول فقه و تفسیر اختلاف است که بسم اﷲ در اول هر سوره آیه مستقلی است یا از آیات آن سوره است چنانکه صاحب شرایع بسمله را آیه ای از سورۀ حمد میشمارد و قرائت آن را با سورۀ حمد واجب میداند. رجوع به شرایع چ 1307 هجری قمری ص 21 و بسم اﷲالرحمن الرحیم شود
مرکّب از: گسل + انیدن، پسوند متعدی، متعدی گسلیدن. پاره کردن. قطع کردن. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، گسیختن و گسیختن کنانیدن و از هم جدا کردن. (ناظم الاطباء)، گسلاندن. بریدن. قطع کردن: ملاح زمام از کفش درگسلانید و کشتی براند. (گلستان)، و رجوع به گسلاندن و گسلیدن شود
مُرَکَّب اَز: گسل + انیدن، پسوند متعدی، متعدی گسلیدن. پاره کردن. قطع کردن. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، گسیختن و گسیختن کنانیدن و از هم جدا کردن. (ناظم الاطباء)، گسلاندن. بریدن. قطع کردن: ملاح زمام از کفش درگسلانید و کشتی براند. (گلستان)، و رجوع به گسلاندن و گسلیدن شود