معنی بسلاندن تصویر بسلاندن بسلاندنبِسلاندَن گسلاندن، پاره کردن، بریدن، پاره کردن رشتۀ چیزیگسلاندن، پاره کردن، بریدن، پاره کردن رشتۀ چیزی فرهنگ فارسی عمید