معنی گلاندن گلاندن افشاندن، تکانیدن، تکان دادن درخت که میوه های آن بریزد، لاندن تصویر گلاندن فرهنگ فارسی عمید
خلاندن خلاندن فرو کردن چیزی باریک و نوک تیز مانند خار سوزن و غیره دربدن یا در جسمی دیگر. فرو کردن فرهنگ لغت هوشیار
گسلاندن گسلاندن پاره کردن جدا کردن: عمودی فروهشت بر گستهم که تا بگسلاند میانش زهم، وادار کردن بپاره کردن و جدا کردن فرهنگ لغت هوشیار