معنی گسلاننده - فرهنگ فارسی عمید
معنی گسلاننده
- گسلاننده
- پاره کننده، کسی که رشته ای را بگسلاند
تصویر گسلاننده
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گسلاننده
گسلاننده
- گسلاننده
- اسم فاعل از گسلاندن و گسلانیدن. رجوع به گسلانیدن شود
لغت نامه دهخدا
گسلانیده
- گسلانیده
- گسیخته. پاره شده. بریده. و رجوع به گسلانیدن شود
لغت نامه دهخدا
پالاننده
- پالاننده
- اسم پالانیدن، افزون کننده افزاینده. افزاینده، افزون کننده
فرهنگ لغت هوشیار