- پھولنا
- نفخ کردن، شکوفا شدن، رونق یافتن، گل دادن، تورّم ایجاد کردن
معنی پھولنا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوعی رقص لهستانی پرتحرک، در موسیقی آهنگی که برای این نوع رقص نواخته می شود
فرانسوی نام گونه ای پایکوبی بو همی پا گشت رقصی که از بوهم فرانسه و ممالک غربی رفته، آهنگی موسیقی که با آن پولکا رقصند و آن دو ضربی است
جستجو کردن، برای پیدا کردن
شکوفه دادن، باز کردن
از دست دادن
شستشو دادن، برای شستن، آبکشی کردن، شستن
برشته کردن، کباب کردن
ریسمان کشیدن، قدیمی
صدای انفجار دادن، منفجر شدن، ترکیدن، فوران کردن
لگام زدن، لمس کردن، سوزاندن
خیره نگاه کردن، خیره شدن، زل زدن
چرخش، قدم بزن، پیچیدن، گردش کردن، غلتیدن، چرخیدن، به دور خود چرخیدن
دستکاری کردن، بازی کردن، سرگرم کردن، به بازی کردن، ورزش کردن
سنگین کردن، تاب خوردن، تکان دادن، تلو تلو خوردن
یخ زدایی کردن، ذوب شدن
بریدن، پاره کردن
گرفتار کردن، گیر کردن
گلی، گلدار
وزیدن، دمیدن
گسترش دادن، برای گسترش، چرخاندن، پراکنده کردن، پخش کردن، تکثیر کردن
تحمیل، تحمیل کردن
دست زدن به، تاپ زدن
تحویل دادن، ترک کردن
باز کردن، برای باز کردن، خشمگین شدن، باز کردن قفل، باز کردن بسته بندی، باز کردن رول ها، باز کردن گره ها
فراموشی، فراموش کردن
سرخوردن، لیز خوردن، صاف، لغزنده
جوشیدن، برای شکستن
منتشر شدن، گسترده شدن، کشیده شدن
تونل زدن، کندن، خراشیدن، حفر کردن، گودال کندن