معنی جھولنا جھولنا سنگین کردن، تاب خوردن، تکان دادن، تلو تلو خوردن سَنگین کَردَن، تاب خُوردَن، تِکان دادَن، تِلو تِلو خُوردَن دیکشنری اردو به فارسی