ترجمه پھولدار به فارسی - دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با پھولدار
رسولدار
- رسولدار
- کسیکه مامور پذیرایی رسولان بود (نظیر رئیس تشریفات وزارت خارجه) (غزنویان)
فرهنگ لغت هوشیار
پهلودار
- پهلودار
- صاحب مال، دارای مال و مکنت که به کسان و نزدیکان خود سود برساند و دیگران از پهلوی او سود و بهره ببرند
فرهنگ فارسی عمید