جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گھورنا

گھومنا

گھومنا
چَرخِش، قَدَم بِزَن، پیچیدَن، گَردِش کَردَن، غَلتیدَن، چَرخیدَن، بِه دُورِ خُود چَرخیدَن
دیکشنری اردو به فارسی

گاورنگ

گاورنگ
مانند سر گاو، گاوسر، گاومانند، گاوسار، گرزی که آن را به شکل سر گاو ساخته باشند، برای مِثال بیامد خروشان بدان دشت جنگ/ به چنگ اندرون گرزۀ گاو رنگ (فردوسی - ۲/۱۸۰)
گاورنگ
فرهنگ فارسی عمید

گاورنگ

گاورنگ
آنچه بهیئت گاو است. یا گرز (گرزهء) گاورنگ. گرز فریدون که سر آن بشکل سر گاو بود: بیامد خروشان بدان دشت جنگ بدست اندرون گرزه گاو رنگ. (هرمزدنامه)
فرهنگ لغت هوشیار

گاوران

گاوران
آنکه گاو را در صحرابرای چرا برد چوپان گاو، آنکه گاو آهن را براند خیش ران
فرهنگ لغت هوشیار

گاورنگ

گاورنگ
آنچه به هیئت گاو است. گرز (گرزه) گاورنگ، گرز فریدون که سر آن به شکل سر گاو بود
گاورنگ
فرهنگ فارسی معین