معنی کھیلنا کھیلنا دستکاری کردن، بازی کردن، سرگرم کردن، به بازی کردن، ورزش کردن دَستکاری کَردَن، بازی کَردَن، سَرگَرم کَردَن، بِه بازی کَردَن، وَرزِش کَردَن دیکشنری اردو به فارسی