جمع واژۀ وتر. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج). به معنی تارهای ساز و رودهای کمان. (غیاث اللغات از منتخب اللغه). زه ها. (نوروزنامه). زه های کمان: گه از الحان مرغان گه ز اوتار خبر آرند جانت را ز اسرار. ناصرخسرو. در او نغمه و ناله های درست به اوتار نسبت فروبست چست. نظامی. بساز ای مغنی ره دلپسند بر اوتار این ارغنون بلند. نظامی.
جَمعِ واژۀ وَتَر. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج). به معنی تارهای ساز و رودهای کمان. (غیاث اللغات از منتخب اللغه). زه ها. (نوروزنامه). زه های کمان: گه از الحان مرغان گه ز اوتار خبر آرند جانت را ز اسرار. ناصرخسرو. در او نغمه و ناله های درست به اوتار نسبت فروبست چست. نظامی. بساز ای مغنی ره دلپسند بر اوتار این ارغنون بلند. نظامی.
وتدها، هفت تنان، هفت مردان، جمع واژۀ وتد برای مثال هفت فرزند تو که اوتادند / هر یکی غوث هفت کشور باد ی قطبشان صدر صفۀ ملکوت / که مقامش ز عرش برتر باد (عراقی - ۱۱۸)
وتدها، هفت تنان، هفت مردان، جمعِ واژۀ وَتَد برای مثال هفت فرزند تو که اوتادند / هر یکی غوث هفت کشور باد ی قطبشان صدر صفۀ ملکوت / که مقامش ز عرش برتر باد (عراقی - ۱۱۸)
دراز شدن. دراز شدن ریسمان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد (ناظم الاطباء). امتار از باب افتعال و اصل آن امتتار است تاء اول بمیم بدل شده است. (از اقرب الموارد)
دراز شدن. دراز شدن ریسمان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد (ناظم الاطباء). امتار از باب افتعال و اصل آن امتتار است تاء اول بمیم بدل شده است. (از اقرب الموارد)
جمع وتد، میخ ها، دستگیران پیران دستگیر، بنیادیان که چهار تنند و هر کدام یکی از ستون های چهار گانه جهان را نگاهدارنده جمع وتد. میخها، وتدهای عروض و آنها سه اند: مقرون مفروق مجتمع، پیشوایان طریقت، چهارتن از بزرگان که در چهار جهت دنیا باشند و بمنزله چهار رکن عالمند
جمع وتد، میخ ها، دستگیران پیران دستگیر، بنیادیان که چهار تنند و هر کدام یکی از ستون های چهار گانه جهان را نگاهدارنده جمع وتد. میخها، وتدهای عروض و آنها سه اند: مقرون مفروق مجتمع، پیشوایان طریقت، چهارتن از بزرگان که در چهار جهت دنیا باشند و بمنزله چهار رکن عالمند