جَمعِ واژۀ وَتَر. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج). به معنی تارهای ساز و رودهای کمان. (غیاث اللغات از منتخب اللغه). زه ها. (نوروزنامه). زه های کمان: گه از الحان مرغان گه ز اوتار خبر آرند جانت را ز اسرار. ناصرخسرو. در او نغمه و ناله های درست به اوتار نسبت فروبست چست. نظامی. بساز ای مغنی ره دلپسند بر اوتار این ارغنون بلند. نظامی.
جمع وتد، میخ ها، دستگیران پیران دستگیر، بنیادیان که چهار تنند و هر کدام یکی از ستون های چهار گانه جهان را نگاهدارنده جمع وتد. میخها، وتدهای عروض و آنها سه اند: مقرون مفروق مجتمع، پیشوایان طریقت، چهارتن از بزرگان که در چهار جهت دنیا باشند و بمنزله چهار رکن عالمند