جمع واژۀ وتر. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج). به معنی تارهای ساز و رودهای کمان. (غیاث اللغات از منتخب اللغه). زه ها. (نوروزنامه). زه های کمان: گه از الحان مرغان گه ز اوتار خبر آرند جانت را ز اسرار. ناصرخسرو. در او نغمه و ناله های درست به اوتار نسبت فروبست چست. نظامی. بساز ای مغنی ره دلپسند بر اوتار این ارغنون بلند. نظامی.