جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با استار

استار

استار
جمع ستر، پرده ها جمع ستر سترها پرده ها. یا استار کعبهء. پرده های کعبه. یا هتک استار. پرده دریدن
فرهنگ لغت هوشیار

استار

استار
واحد اندازه گیری وزن، برابر با چهار یا چهار و نیم مثقال
استار
فرهنگ فارسی عمید

استار

استار
معرب چربی و چربو، چادرپیه و آن آستر و بطانۀ صفاق و ابره و ظهارۀ معده باشد. و آن پیه رقیقی است که معده و امعاء را فرا گرفته است و از فم معده تا معی قولون بکشد. و صاحب غیاث اللغات گوید: در حدودالامراض بفتحتین است، خاقانی آنرا بمعنی غش مشک آورده است یعنی ناک:
خوش نفسی نیست بی گرانی کامروز
نافۀ بی ثرب در تتار نیابی.
ج، ثروب، أثرب. جج، أثارب
لغت نامه دهخدا

استار

استار
جَمعِ واژۀ سِتر، بمعنی پرده. (غیاث اللغات) (دهار) :
چو کار کعبۀ ملک جهان بدان آمد
که باد غفلت بربود ازو همی استار.
بوحنیفۀ اسکافی (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 280).
اسرارضمایر و استار مصایر پیش نظر بصیرت او چون شمع روشن و پیدا بودی. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص 279).
- استارِ کعبه، پرده های آن
لغت نامه دهخدا