جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ابتار

ابتار

ابتار
ابتر گردانیدن. دم بریده کردن. دنبال بریده کردن، بی فرزند کردن، ذخیره کردن. یخنی نهادن. پس انداز کردن، عطا کردن، منع کردن، نماز چاشت خواندن آن وقت که شعاع آفتاب بر زمین منبسط گردد، بی فرزند و بی خلیفه گردانیدن خدای تعالی کسی را
لغت نامه دهخدا

ابرار

ابرار
چیرگی، بسیارفرزندی، جمع بار - بر، نیکوکاران، جمع بار و بر نیکان نیکو کاران
فرهنگ لغت هوشیار

ابحار

ابحار
گذار دریایی دریانوردی، شورابی، فراوانی آب، فراوانی، جمع بحر دریاها
فرهنگ لغت هوشیار