جدول جو
جدول جو

معنی اوقار

اوقار
وقرها، سنگینی ها، کنایه از سنگین و باوقار بودن، کنایه از بردباری ها، جمع واژۀ وقر
تصویری از اوقار
تصویر اوقار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اوقار

اوقار

اوقار
جمع وقر، گرانسنگ ها، بارهای گران جمع وقر بارهای گران خروارهاخربارها
فرهنگ لغت هوشیار

اوقار

اوقار
جَمعِ واژۀ وِقْر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). بارگران یا عام است. (آنندراج). رجوع به وقر شود
لغت نامه دهخدا

باوقار

باوقار
سنگین خود دار متین وزین موقر باوقر مقابل بی وقار بی وقر
باوقار
فرهنگ لغت هوشیار

اوتار

اوتار
جمع وتر، پارسی تازی شده تارها، تارهای سازی، رودهای کمان جمع وتر تارها زهها، تارهای ساز زههای ساز که بناخن یا زخمه نوازند
فرهنگ لغت هوشیار