جدول جو
جدول جو

معنی کوتار

کوتار
کوچه و بازاری که روی آن سر پوشیده باشد
تصویری از کوتار
تصویر کوتار
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کوتار

کوتار

کوتار
کوچه ای را گویند که بالای آن را پوشیده باشند، (برهان)، کوچۀ سرپوشیده را گویند و اصل در آن کوی تار بوده یعنی کوچۀ تاریک، (آنندراج)، ساباط و کوچه بازاری که روی آن را پوشانده باشند، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

اوتار

اوتار
جمع وتر، پارسی تازی شده تارها، تارهای سازی، رودهای کمان جمع وتر تارها زهها، تارهای ساز زههای ساز که بناخن یا زخمه نوازند
فرهنگ لغت هوشیار

کوتاه

کوتاه
کوچک، کم استمرار، کم ارتفاع، مقابلِ بلند، کسی یا چیزی که بلندیش از نوع خود او کمتر باشد، مختصر، اندک، کم
کوتاه آمدن: کنایه از کوتاه شدن، به کوتاهی پرداختن، خودداری از دنبال کردن نزاع و مرافعه
کوتاه کردن: از درازی و بلندی چیزی کم کردن، مختصر کردن
کوتاه
فرهنگ فارسی عمید

کفتار

کفتار
پستانداری گوشت خوار شبیه سگ که دست هایش از پاها بلندتر است و معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، عَرجا، ضَبع
کفتار
فرهنگ فارسی عمید

اوتار

اوتار
وَتَرها، زِهِ کَمان ها، جمعِ واژۀ وَتَر
وِترها، فرد ها، طاق ها، تنهایان، در فقه نمازهایی که فقط یک رکعت دارد، جمعِ واژۀ وِتر
اوتار
فرهنگ فارسی عمید

کومار

کومار
سیاکوتی، درختچه ای از تیرۀ گل سرخیان با شاخه های انبوه و خاردار و برگ های سبز تیره که گل های آن در طب به عنوان مقوی قلب و ضد تشنج به صورت دم کرده یا پودر به کار می رود، بَلَک، سُرخ وَلیک، قَرَه گیلِه، وَلَک، کورچ، کِویچ، مارِخ، وَلیک، سیاه الله
کومار
فرهنگ فارسی عمید