kuumiza رنجاندن، صدمه زدن، آزرده کردن، موذی، آسیب رساندن، تحمیل کردن، آسیب زدن، دردناک، زخم زننده، دردآور ادامه... رَنجاندَن، صَدَمِه زَدَن، آزُردِه کَردَن، موذی، آسیب رِساندَن، تَحمیل کَردَن، آسیب زَدَن، دَردناک، زَخم زَنَندِه، دَردآوَر دیکشنری سواحیلی به فارسی