ترجمه kufukiza به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kufukiza
kufukuza
- kufukuza
- اِخراج کَردَن، تَعقِیب و گُریز، اَز جابِجا کَردَن، بیرون کَردَن، تَبعِید کَردَن، کیسِه زَدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kufunika
- kufunika
- کُلاه گُذاشتَن، بَرایِ پوشاندَن، پوشاندَن، اَبری کَردَن، پوشِش دادَن، دَر بَر گِرِفتَن، پوشِش
دیکشنری سواحیلی به فارسی