kutumia kutumia مُفید بودَن، بَرایِ اِستِفادِه، اِعمال کَردَن، مَصرَف کَردَن، اِستِثمار کَردَن، مَهار کَردَن، صَرف کَردَن، اِستِفادِه کَردَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutuliza kutuliza آرام کَردَن، آرام باش، دِلداری دادَن، خاموش کَردَن، اِطمینان دادَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutotumika kutotumika عَدَمِ اِستِفادِه، اِستِفادِه نَشُدِه، غِیرِعَمَلی بودَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupumzika kupumzika اِستِراحَت کَردَن، اِستِراحَت کُن، تَعطیل کَردَن، آرام کَردَن، آرامِش دیکشنری سواحیلی به فارسی