جدول جو
جدول جو

معنی يُحَوِّلُ - جستجوی لغت در جدول جو

يُحَوِّلُ
خودکار کردن، تبدیل می کند، تغییر دادن
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بدشکل کردن، تحریف می کند
دیکشنری عربی به فارسی
تلاش کردن، او تلاش می کند
دیکشنری عربی به فارسی
اشاره کردن، او مشخّص می کند، میانگین گرفتن
دیکشنری عربی به فارسی
دشمن سازی کردن، او تحریک می کند
دیکشنری عربی به فارسی
تحریف کردن، او تحریف می کند
دیکشنری عربی به فارسی
جا به جا کردن، به هم می زند
دیکشنری عربی به فارسی
بهبود بخشیدن، بهبود می یابد
دیکشنری عربی به فارسی
تمرین کردن، او آماده می کند
دیکشنری عربی به فارسی
تجسّم کردن، او تحقیق می کند، ایده آل کردن
دیکشنری عربی به فارسی
اسیدی کردن، اسیدی می کند
دیکشنری عربی به فارسی
جدول بندی کردن، او یادداشت می کند، جداول بندی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
راحت بخشیدن، تسهیل می کند
دیکشنری عربی به فارسی
جایگزین کردن، او سوئیچ می کند
دیکشنری عربی به فارسی
یارانه دادن، او تامین مالی می کند
دیکشنری عربی به فارسی
توسعه مجدّد دادن، توسعه دهید
دیکشنری عربی به فارسی
ناکارا کردن، غیرفعّال می کند
دیکشنری عربی به فارسی
عادت دادن، او بر می گردد
دیکشنری عربی به فارسی
فعّال کردن، فعّال کنید
دیکشنری عربی به فارسی
مجاز کردن، او تفویض می کند
دیکشنری عربی به فارسی
کاهش دادن، کاهش می دهد
دیکشنری عربی به فارسی
تضعیف کردن، تضعیف می کند
دیکشنری عربی به فارسی
آلوده کردن، آلوده می کند
دیکشنری عربی به فارسی
مثال زدن، نشان می دهد، نمادین بودن
دیکشنری عربی به فارسی
تعطیل کردن، او به تعویق می اندازد
دیکشنری عربی به فارسی
تحلیل کردن، تجزیه و تحلیل کنید
دیکشنری عربی به فارسی
کود دادن، او حمل می کند
دیکشنری عربی به فارسی
مبدّل، آداپتور
دیکشنری عربی به فارسی