معنی يُحَقِّقُ يُحَقِّقُ تجسّم کردن، او تحقیق می کند، ایده آل کردن تَجَسُّم کَردَن، او تَحقِیق مِی کُند، ایده آل کَردَن دیکشنری عربی به فارسی