معنی يُسَهِّلُ
يُسَهِّلُ
راحت بخشیدن، تسهیل می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُسَهِّلُ
يُؤَجِّلُ
يُؤَجِّلُ
تَعطیل کَردَن، او بِه تَعویق مِی اَندازَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُمَوِّلُ
يُمَوِّلُ
یارانِه دادَن، او تَامین مالی مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُمَثِّلُ
يُمَثِّلُ
مِثال زَدَن، نِشان می دَهَد، نَمادین بودَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُقَلِّلُ
يُقَلِّلُ
کاهِش دادَن، کاهِش مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُفَعِّلُ
يُفَعِّلُ
فَعّال کَردَن، فَعّال کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَطِّلُ
يُعَطِّلُ
ناکارا کَردَن، غِیرِفَعّال مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُبَدِّلُ
يُبَدِّلُ
جایگُزین کَردَن، او سوئیچ مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُسَلِّمُ
يُسَلِّمُ
اِستِرداد کَردَن، او تَحویل مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُسَلِّحُ
يُسَلِّحُ
تَجهیز کَردَن، او اَسلَحِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی