- كَرِيم
- کرم مانند، سخاوتمندانه، مهربان
معنی كَرِيم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قدیمی
بی فایده
معتبر، محترم، اشرافی
شنیع، بد، شیطانی، شرور
تند و تیز، سریع، سرزنده
همدل، مهربان، رحیم، قابل ترحّم، دل رحم، لطیف بودن
رهبر گروه، رهبر
شیطنت آمیز، میانگین
عظیم، عالی، شگفت آور، غول
غمگین، افسرده، عبوس
ضامن، حامی
بیزار بودن، توپ
پرپشت، سنگین، متراکم
فراوان، زیاد، بسیار
مسن، بزرگ، ارشد، اصلی
عریض، گسترده
استریل
بی مزّه، ناپسند، نفرت انگیز، بوی بد
ادای احترام، افتخار
بلورین، فعّالانه
درخشش
بی ضرر، بی گناه، سادگی
صمیمی
قابل قضاوت، عاقل، خردمند
جنایت سازی، جرم انگاری، رد صلاحیّت، غیرقانونی سازی
قوی هیکل، دالتونیسم
راه، جاده
جسور، پررنگ، بی باک
آواز دسته جمعی، لحن
نوسازی، ترمیم
نشانه گذاری، شماره گذاری
صریح، صادقانه، مستقیم، رک و راست
آگاه، دانستن
تقسیم کننده، فاضلاب