معنی حَمِيم
حَمِيم
صمیمی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با حَمِيم
حَكِيم
حَكِيم
قابِلِ قِضاوَت، عاقِل، خِرَدمَند
دیکشنری عربی به فارسی
أَمِين
أَمِين
نِگارخانِه دار، آقایِ
دیکشنری عربی به فارسی
حَمِضَ
حَمِضَ
تُرش کَردَن، تُرش
دیکشنری عربی به فارسی
حَفِيف
حَفِيف
صِدایِ خِش خِش، سوئیچ کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَزِين
حَزِين
اَفسُردِه، غَمگین، نااُمید، دِل شِکَستِه، غَمگینی، ناراحَت
دیکشنری عربی به فارسی
حَدِيد
حَدِيد
آهَنین، آهَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَدِيث
حَدِيث
گَپ زَدَن، تَصَادُف، مُدِرن، اَخیراً
دیکشنری عربی به فارسی
حَتمِيّ
حَتمِيّ
حَتمی، اِجتِناب ناپَذیر
دیکشنری عربی به فارسی
جَمِيل
جَمِيل
خُوش چِهرِه، زیبا، دِلرُبا، مَطلوب
دیکشنری عربی به فارسی