معنی كَرِهَ
كَرِهَ
بیزار بودن، توپ
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با كَرِهَ
شَرِبَ
شَرِبَ
نوشیدَن، نوشیدَنی
دیکشنری عربی به فارسی
كَرِيه
كَرِيه
بی مَزِّه، ناپَسَند، نِفرَت اَنگیز، بوی بَد
دیکشنری عربی به فارسی
كَرِيم
كَرِيم
کِرِم مانَند، سَخاوَتمَندانِه، مِهرَبان
دیکشنری عربی به فارسی
كَرِيب
كَرِيب
بِلورین، فَعّالانِه
دیکشنری عربی به فارسی
غَرِقَ
غَرِقَ
واژگون شُدَن، غَرق شُدَن، آبگِرِفتِه کَردَن، خیساندَن
دیکشنری عربی به فارسی
وَرِثَ
وَرِثَ
اِرث بُردَن، او اِرث بُرد
دیکشنری عربی به فارسی
شَرِه
شَرِه
پُرخُور
دیکشنری عربی به فارسی