معنی كَفِيل
كَفِيل
ضامن، حامی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با كَفِيل
أَصِيل
أَصِيل
بومی، اَصیل، نِمونِه وار
دیکشنری عربی به فارسی
بَدِيل
بَدِيل
جانِشین، جایگُزین
دیکشنری عربی به فارسی
بَخِيل
بَخِيل
بَخِیل، خَسیس
دیکشنری عربی به فارسی
حَفِيف
حَفِيف
صِدایِ خِش خِش، سوئیچ کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
دَلِيل
دَلِيل
دایِرِه مَعارِف، راهنَمای، مَدرَک، راهنَما، نِشانِه، اِثباتی
دیکشنری عربی به فارسی
جَمِيل
جَمِيل
خُوش چِهرِه، زیبا، دِلرُبا، مَطلوب
دیکشنری عربی به فارسی
خَفِيف
خَفِيف
سَبُک، نور، بی وَزن
دیکشنری عربی به فارسی
خَفِيض
خَفِيض
کاهیدِه، کَم
دیکشنری عربی به فارسی
خَفِيّ
خَفِيّ
پِنهانی، پِنهان شُدِه اَست، فَریبَندِه، مَخفی، دَغَلکارانِه
دیکشنری عربی به فارسی