معنی رَحِيم
رَحِيم
همدل، مهربان، رحیم، قابل ترحّم، دل رحم، لطیف بودن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رَحِيم
حَمِيم
حَمِيم
صَمیمی
دیکشنری عربی به فارسی
حَكِيم
حَكِيم
قابِلِ قِضاوَت، عاقِل، خِرَدمَند
دیکشنری عربی به فارسی
تَحكِيم
تَحكِيم
داوَری
دیکشنری عربی به فارسی
تَحطِيم
تَحطِيم
آسیب، دَرهَم شِکَستَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَحجِيم
تَحجِيم
کَربُناتِه شُدَن، سایز بَندی
دیکشنری عربی به فارسی
جَسِيم
جَسِيم
قَوی هِیکَل، دالتونیسم
دیکشنری عربی به فارسی
صَحِيح
صَحِيح
صَحیح، دُرُست اَست، دُرُست، مُعتَبَر
دیکشنری عربی به فارسی
عَلِيم
عَلِيم
آگاه، دانِستَن
دیکشنری عربی به فارسی
عَقِيم
عَقِيم
اِستِریل
دیکشنری عربی به فارسی