معنی جَرِيء
جَرِيء
جسور، پررنگ، بی باک
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با جَرِيء
بَرِيء
بَرِيء
بی ضَرَر، بی گُناه، سادِگی
دیکشنری عربی به فارسی
جَريء
جَريء
با دِل و جُرأت، پُررَنگ
دیکشنری عربی به فارسی
بَطِيء
بَطِيء
تَنبَل، کُند
دیکشنری عربی به فارسی
بَرِيق
بَرِيق
دِرَخشِش
دیکشنری عربی به فارسی
جَهِير
جَهِير
غُرِّش، صِدایِ بَم
دیکشنری عربی به فارسی
جَمِيل
جَمِيل
خُوش چِهرِه، زیبا، دِلرُبا، مَطلوب
دیکشنری عربی به فارسی
جَلِيل
جَلِيل
بِسیار مُهِمّ، عالی، عَظیم
دیکشنری عربی به فارسی
جَلِيّ
جَلِيّ
آشِکار، رُوشَن، مَشهود، شَفّاف
دیکشنری عربی به فارسی
جَسِيم
جَسِيم
قَوی هِیکَل، دالتونیسم
دیکشنری عربی به فارسی