- حَرفِيّ
- حرفی، کلمه به کلمه
معنی حَرفِيّ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شرکتی، مشرک
پنهانی، پنهان شده است، فریبنده، مخفی، دغلکارانه
برهنه پا، پابرهنه
صدای خش خش، سوئیچ کردن
صورتی، گلگون
توصیفی
الزامی، فرضی
دور ریخته شده، هدف
قابل مشاهده، بصری
پنهان، پنهان شده است
تهمت زننده، الفباسازی
خزنده
شرطی، پلیس
شرقی، شرق
جانبی، ترمینال
به طور حروفی، به معنای واقعی کلمه
قانونی، اساسنامه
جنگ طلب، نظامی
حاشیه ای، پابرهنه
زمینی
سرد، پاپیروس
ممنوع، مسدود کردن
منحصر به فرد، انحصاری
حرکتی، جنبشی
حتمی، اجتناب ناپذیر
جاری، در حال حاضر
سرگرمی
ماورایی، پیچیده