معنی زَحفِيّ
زَحفِيّ
خزنده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با زَحفِيّ
زُحفِيّ
زُحفِيّ
دُوزیست، خَزَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
أَنفِيّ
أَنفِيّ
بینی
دیکشنری عربی به فارسی
بَحرِيّ
بَحرِيّ
اُقیانوسی، دَریایی، مَربوط بِه دَریا
دیکشنری عربی به فارسی
بَحتِيّ
بَحتِيّ
بومی، صِرفاً
دیکشنری عربی به فارسی
حَرفِيّ
حَرفِيّ
حَرفی، کَلَمِه بِه کَلَمِه
دیکشنری عربی به فارسی
حَافِيّ
حَافِيّ
حاشیِه ای، پابِرِهنِه
دیکشنری عربی به فارسی
تَحفِيز
تَحفِيز
تَحرِیک، اَنگیزِه دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَحتِيّ
تَحتِيّ
ناخُودآگاه، راهزَنی، زیرزَمینی، راهنَماها
دیکشنری عربی به فارسی
صَحِّيّ
صَحِّيّ
سالِم
دیکشنری عربی به فارسی