معنی حَافِيّ
حَافِيّ
حاشیه ای، پابرهنه
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با حَافِيّ
حَرفِيّ
حَرفِيّ
حَرفی، کَلَمِه بِه کَلَمِه
دیکشنری عربی به فارسی
حَالِيّ
حَالِيّ
جاری، دَر حالِ حاضِر
دیکشنری عربی به فارسی
حَافِي
حَافِي
بِرِهنِه پا، پابِرِهنِه
دیکشنری عربی به فارسی
أَنفِيّ
أَنفِيّ
بینی
دیکشنری عربی به فارسی
بَاكِيّ
بَاكِيّ
گِریِه کُنان، گِریِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَاغِيّ
بَاغِيّ
باغبان، ناسِپاس
دیکشنری عربی به فارسی
حَماسِيّ
حَماسِيّ
هَیَجان زَدِه، مُشتاق، پُرجوش
دیکشنری عربی به فارسی
حَقِّيّ
حَقِّيّ
قانونی، اَساسنامِه
دیکشنری عربی به فارسی
حَظرِيّ
حَظرِيّ
مَمنوع، مَسدود کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی